به این شبهه دقت کنید:
«چرا در عربستان كه مهد اسلام است، حتي يك امامزاده هم وجود ندارد؟ ولی در کشور ما که به زور شمشیر مسلمان شده ایم، این همه امامزاده هست؟
امامزاده ها از کجا آمدند؟ امامزاده به کسانی اطلاق میشود که از نسل امامان شیعه باشند. در زمان یورش اعراب به ایران آنها به مناطق زیادی حمله کردند و نواحی گسترده ای از ایران را ویران کردند و به خاک و خون کشیدند. بخصوص در نواحی گیلان و مازندران ایرانیان مقاومت جانانه ای کردند. جنگ تا مدت زیادی ادامه داشت تا قسمتهای ماوراءالنهر و خراسان و در این میان از هر دو طرف کشته میشدند. جالب اینجاست هر گاه از لشکر اعراب فرمانده یا فرماندهانی کشته میشدند، اعراب برای آنها مقبره ای میساختند و طبق رسوم اعراب جاهلیت، آن مکان را مقدس میشمردند و پس از فتح منطقه به ایرانیان تحمیل میکردند و چون به نام اسلام وارد خاک ایران شده بودند، این قبور را قبور صحابه رسول الله تفهیم میکردند و ایرانیان را مجبور میکردند که این قبور را مورد عزت و احترام قرار دهند! دقیقاً از این زمان بنیان امامزاده و امامزاده سازی در ایران شروع شد.»
در ادامه برای تأکید بر درستی مطالب مورد ادعا نیز منابعی هم به آن اضافه شده است.
سراسر این متن پر است از مغالطه و تحریف و مطالب خلاف عقل و تاریخ. به چند نمونه از این مغالطه ها مختصراً اشاره میشود:
حمله به ایران در زمان خلیفه دوم شکل گرفت و اصولاً در آن زمان هنوز فرزندان امام وقت شیعه که امیرالمومنین علیبنابیطالب (علیهالسلام) بودند، در سنین جوانی بودند و چیزی به عنوان امامزاده اصطلاحی وجود خارجی نداشت.
اگر ملاک انتخاب مردم کشور ما برای پذیرش بزرگی و احترام قلبی برای او قايل شدن به خاطر زور شمشیر بود که اکنون باید مردم ما مغول پرست باشند! من این را توهین به شعور و فهم مردم سرزمینم میدانم که آنان را تابع فرهنگی برخاسته از قوه قهریه بدانیم. مردم، دین اسلام را برگزیدند؛ چون هم از طینت پاکی برخوردار بودند و هم این دین را دینی یافتند که با فطرت انسانی هماهنگی کامل دارد. در سلسله مباحث آینده به فطری بودن دین اسلام بیشتر اشاره خواهد شد.
امامزادگان بزرگواری در کشور ما دفن شدهاند، اما بیشتر این بزرگواران در زمانی به ایران پناه آورده اند که حکومت ظالم و سرکش بنی عباس حاکم بر کشورهای اسلامی بوده است. این بدان معناست که در آن زمان نه تنها جنگی در ایران برای تصاحب سرزمین نبوده است، بلکه مأمن امنی برای مؤمنین و فرزندان امامان شیعه برای فرار از اذیت و آزار بنی عباس بوده است. نمونه اش فرزندان و نوادگان امام کاظم (علیه السلام) که بیشتر امامزادگان عزیز کشور ما از این زمره هستند. این برهه از تاریخ کشور ما، کانون مبارزه با حکومت مرکزی بغداد بود و با اصرار بر حفظ اصالت دینی از لحاظ سیاسی و اقتصادی به دنبال استقلال بودند.
نکته بعدی اینکه مردم ما در زمان حمله اعراب به ایران، قدرت منطقه ای محسوب میشد، به نحوی که روم آن زمان که رقیب دیرینه ما شمرده میشد هم نمیتوانست به مرزهای این کشور نزدیک شود. روش جنگی اعراب در آن زمان و اینکه آنها در سرزمین دیگری میجنگیدند، در مقابل سپاه کلاسیک ایران و همچنین ساز و برگ نظامی و دژها و قلعه هایی که هنوز آثار آن باقی است، خیلی توانمند محسوب نمیشد. مطمئناً حق پذیری ایرانیان آن زمان عامل مؤثری بوده است در باز شدن دژهای این کشور به روی اسلام. در این میان نمیتوان به قهرمان پروریهایی که بعضی از سرداران سپاه عرب برای کسب امتیاز از مافوقهای خود انجام میدادند، تکیه کرد. این اغراقها معمولاً در نقلهای تاریخی موجود است و تشخیص آنها نیازمند کنار هم گذاشتن مستندات فراوانی است که البته باید با کمیهوش همراه باشد. این شبهه نکات قابل توضیح بیشتری دارد که ان شاءالله در شمارههای بعدی به آن خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...
خوانندگان ارجمند می توانند شبهات دینی خود را به شماره 903270003 پیامک کنند
۱۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۰
کد خبر: 356496
قدس آنلاین/حجتالاسلام هاشم فروزش: «اللهم سدد السنتنا بالصواب و الحکمه»؛ شبهاتی که علیه اسلام تنظیم میشود معمولاً از ابزارهای خاصی برای اهداف خود بهره میبرند. یکی از این ابزارها که امروز سعی در پاسخ به آن را داریم، از قاعده تنافر و انزجار از زور و ستم استفاده کرده است. این شبهات معمولاً یک حرف را به شکلهای گوناگون نقل میکنند و آن حرف این است که «اسلام به زور به سرزمین ما وارد شده است، در نتیجه ما نباید از آن تبعیت کنیم».
نظر شما